مخاطب خاصی ندارد نوشته هایم....
اما تا دلت بخواهد همدرد دارد ،داغ تمام نوشته هایم...
مخاطب خاصی ندارد نوشته هایم....
اما تا دلت بخواهد همدرد دارد ،داغ تمام نوشته هایم...
slm be dostane ghadimi
hesse ajibi bud inke baad modat ha dobare webo didam...koli khtere haye talkho shirin yadam oumad
oon moghe ke inja koli doost dashtamo vaghtamo ba post o comment gozashtan por mikardam ki boodam o alan kiam!!
asan hesse pir shodan bem dast dad !!
khosousan vaghti profailamo edit kardam...
alan har kodom az maha daghdaghe hamoon koli taghir kardan o dg bazdido comment weblogemoon kochiktarin ahamiati nadare baramoon..!
hame chi avaz shode o zendegi ye nafas takhte...
va sokhane akhar inke
dalam bara inja, bara in faza, bara in emojiia, bara oun shor o shoghe ghadim tang shod ke tasmim gereftam post bezaram:)
be ghole hazrate hafez:
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
nemidonm hastin ya na , in posto mibinid ya na b har hal baratoon koli arezooye khoooob daram
SHIMA-FR
+ می خوام یه اعترافی کنم
- خوب بگو میشنوم
+ همیشه واسم علامت سوال بودی ... همه ی حرفات ، همه ی رفتارات ...
- چرا؟
+ تو همیشه دور و ورت پر از آدم بود ... همیشه یا مهمونی بودی یا مهمون داشتی! همیشه سرت شلوغ بود اونقدر که اونایی که باید ببینی رو نمی دیدی ولی تو این دو سال کلا ...
-کلا چی؟
+ چرا از همه فرار میکنی ؟ چی شد که اینجوری شد؟
- خیلی سال پیش رو دیوار دلم یهمیخ زدم و عکس یکی رو تو قاب گرفتم
+ خوب چی شد بعدش؟
- قاب عکس به دیوار دلم نمیومد ... یعنی شایدم برعکس ... خلاصه که قاب عکس رفت و میخش به دیوار موند
+ خوب تکلیف اونمیخ روی دیوار دلت
چی شد؟
- اون میخ خاطره داشت ...نباید می موند ... سخت بود ... خیلی سخت ولی درش آوردم و همه چیز تموم شد
+ دیگه بعد از اون قاب عکس نزدی به دیوار دلت؟
- چرا ... هر بار که از یه قاب عکسخوشم میومد دوباره میخ میزدم به دیوار دلم ولی میخ رو باید بیشتر تو دلم فرو می کردم تا قاب عکس رو نگه داره چون جای میخ قبلی هنوز بود و قاب عکس رو نگه نمیداشت
+ خوب بعدش...
- هر بار که داستان من و قاب عکس تموممیشد ... من می موندم و یهمیخ روی دیوار دلم ... یهمیخکه پر از خاطره بود و باید از جا در میومد ... هر بار میخ عمیق و عمیق تر می رفت تودیوار دلم و در آوردنش سخت تر می شد ... خیلی سخت
+ آخرش چی شد که اینجوری شد ؟ چی شد که از همه فرار کردی؟
- آخرین میخ روکه زدم تا تهش رفت تو دیوار دلم اونقدر که هیچ راهی برای در آوردنش نبود ... یکم که گذشت فهمیدم این قاب عکس من نیست ولی چاره ای نبود چون می دونستم این میخ در آوردنی نیست ... وقتی که همهچیز تموم شد من موندم و یه میخ ... یه میخ عمیق ... با خاطرات عمیق
+ اون میخهنوز هست؟
- یه شب دل و زدم به دریا و دیوار دلم رو ریختم پایین ... بدون هیچ میخی بدون هیچ خاطره ای ...
+ برای همین از همه فرار میکنی؟
- آره چون قاب عکس هست ... میخ همهست ولی دیگه تو دلم دیواری نیست
حسین حائریان
سخت نیست!
دردناک است
از بی کسی حرف هایت را به خودت بزنی...
خدایا
امروز از آن روزهاییست
که دلم هوای آغوشت را کرده
افسوس..
که جزپاهای بغل کرده ام
مهمان دیگری ندارم ...
تـو
منتظـــــــرے اوטּ بیاב سمتت!!
اوטּ
منتظـــــــرہ تـو برے سمتش !!
آخرم...
یڪے میاב سمت تـو ، یڪے בیگـہ هم پیش اوטּ
ایـטּ رابطـہ هم خراب میشـہ ...!
غرور با پنبـہ سر میبره...
↫❦ هفت سین من برای امسالتان:ツ ↬
1- سایه خدا بر سرتان
2- سلامتی بر پیکرتان
3- سرسبزی در خانه تان
4- سخاوت خدا در مالتان
5-سرنوشت نیکو در عمرتان
6- سبد سنبل در دستتان
7-سیب خنده روی لبانتان
❤ نوروزتان خجسته ❤
انتهای اسفند!
وقت کوچ کردن به فروردین،
وقت بخشیدن و صاف کردن دل،
پس ببخشید اگر...
با نگاهی؛
یا صدایی؛
یا زبانی؛
بر دلتان زخمی زدم...!
آرزو دارم نوروزی که پیش رو دارید...
آغاز روز هایی باشد که آرزو دارید...
تعداد صفحات : 19